اگر به دنبال یک مقاله هستید که تمام ابزارهای مدیریت محصول رو به شما آموزش بده، صادقانه بگم که این مقاله اصلا نمیتونه کمکی به شما بکنه. اصلا هیچ مقالهای منفردی نمیتونه همهی ابزارهای مدیریت محصول رو پوشش بده. این مقاله خلاصهای یا بهتره بگم مقدمهای بر ابزارهای مورد استفاده مدیران در کسب و کارهایی که محصول نرم افزاری دارند میباشد. پس مدیران محصول باتجربه میتونن بدون عذاب وجدان، این صفحه رو ببندند و بر محصول تحت مدیریت خود تمرکز کنند.
تفاهم نامه!
بذارید باهاتون راحت صحبت کنم. قطعا میدونید که خیلیا فرق مدیریت محصول و مدیریت پروژه رو نمیدونند. احتمالاً براتون عجیب نیست که من خیلیا رو دیدم که حتی تعریف درستی هم از مالک محصول ندارن. پس ما همینجا به توافق میرسیم که هر «چیز»ی که به طور مستقیم و غیرمستقیم به محصول ربط داشته باشه به مدیریت محصول هم ربط داره. در حقیقت مدیریت محصول باید بتونه تو اون «چیز» تغییر ایجاد کنه یا حداقل اظهارنظر کنه. به خاطر همینه که بهش میگیم «مدیرعامل کوچک».
ابزارهای مدیریت محصول
می خواستم درباره «ابزار چیست؟» و «لزوم استفاده ابزار برای مدیران» صحبت کنم و با رفرنس دادن به چندتا مقاله و کنفرانس نشون بدم که چه مقاله پر باری نوشتم. ولی کمی فکر کردم و دیدم چیزی جز «توضیح اضافات» نیست. پس بیخیال میشیم و میریم سر اصل مطلب.
ابزارهای مدیریت محصول رو میتونیم به دستههای زیر تقسیم کنیم:
1- نقشه راه و استراتژی
نقشه راه یک برنامه بلندمدت توسعه محصول است که اطلاعات برنامه رو به ذینفعان ارائه میکنه. اگه بخوام یه جور دیگه بگم، مکتوب کردن برنامه ذهنی توسعه محصول به شکل ساده و قابل فهم برای همه، بدون قید جزئیات غیرضروری. نقشه راه محصول توضیح میده چه محصول و ویژگیهایی برای تحقق استراتژی و چشمانداز ساخته میشه، چه کسی مسئول ساختن اون ویژگیها و گاهی اوقات ، تخمین زمان انتشار این محصولات و ویژگیهاست.
هیچ قانونی برای تهیه نقشه راه وجود نداره. هیچ نقشه راه یکتایی برای شرکتها، حتی با محصول مشابه هم، وجود نداره. ابزارهای پیادهسازی نقشه راه میتونه کاغذ و قلم، ماژيک و تخته، تمپلیت پاورپوینت، اکسل و اگر هم بخواهید حرفه ای بازی دربیارید و دست تو جیب مبارک کنید بهتره یه سر به Aha! و… بزنید. البته بهتون توصیه میکنم تو این قسمت هزینه نکنید و از تمپلیت آماده نقشه راه پاورپوینت یا اکسل (که با یه سرچ ساده در دسترس است) لذت ببرید.
2- تجزیه و تحلیل اطلاعات
محصول برای مشتری ساخته میشه و باید همیشه نظر مشتری رو قبل، در طول و بعد از ساخت محصول در نظر گرفت. تعداد کمی از مشتریان یا مخاطبان نظرشون رو درباره محصول (چه مثبت، چه منفی) به شما هدیه میدن. اما با چه ابزاری میشه از نظرات بقیه هم مطلع شد؟ احتمالا اولین جواب در ذهن شما گوگل آنالیتیکس است که رایگان هم هست. با وجود تحریم این ابزار معروفترین ابزار تحلیل در ایران است. ابزار های متعددی مثل geckoboard, gooddata و Amplitude. که هر کدوم از این ابزارها مزایا و معایب خاص خودشون رو دارن، مثلا gooddata به نظر من طراحی زیباتری داره. ولی در کل امکانات رایگان گوگل آنالیتیکس نسبت به بقیه خیلی بیشتره. چند ابزار دیگه هم هستن که بخاطر تحریم و ریسکهای ناشی از اون بهتره تو گزینهها نباشه.
به عنوان مدیر محصول باید آشنایی خوبی با مدیریت دانش و فرآیند تبدیل داده به دانش داشته باشید ولی در جایگاه مدیریت محصول خیلی به دنبال عمیق شدن در «داده»ها نیستیم و تجزیه و تحلیل «اطلاعات» نیز همهی کار مدیر محصول نیست. پس در کار متخصص داده (دانشمند داده، تحلیلگر داده و…) دخالت نمیکنیم و صرفاً از داشبورد ابزارهای فوق برای توسعه و بهبود محصول استفاده میکنیم.
پیشنهاد: تجربه، محبوبیت، رواج، هزینه و… عوامل پیشنهادی گوگل آنالیتیکس به کسب و کارهای ایرانی هست.
3- طراحی محصول
+ ببین یه صفحه اضافه کن که لیست محصولات رو نشون بده. لوگو هم از اون بالا حذف بشه، بجاش نوشته بشه، «لیست محصولات
– منو رو حذف کنم؟
+ نه ولی تو یه نوار دوتا دکمه بذار برای فیلتر کردن لیست و دسته بند
– پائین یا بالا؟
+ پائین صفحه
– آیتم ها به صورت grid باشن یا linear ؟
+ بذار برای MVP همین linear باشه، بعدش grid هم اضافه میکنیم…
خب با خلاقیت خودتون مکالمه مدیر محصول و طراح این شرکت رو کامل کنید. به جای چند دقیقه بحث درباره انتقال مفهوم محصول به طراح، میتونید اون چیزی که می خواهید رو، روی کاغذ بیارید و حالا به صورت عینی بحث کنید.
اجازه بدید سه مفهوم رو تعریف کنیم و برای هر کدوم ابزار مخصوص خودش رو معرفی کنیم.
وایرفریم (Wireframe)
ساختار کلی محصول که بسیار ساده است. یعنی جزئیات کمی رو پوشش میده. کشیدن وایرفریم زمان کمی میبره و بیشتر کارایی محصول رو مورد توجه قرار میده. در این مرحله زمان مناسبی خواهیم داشت که به تجربه کاربری «UX» بدون تعصب توجه کنیم. وقتی طرح دارای رنگ و جزئیات ظاهری (رابط کاربری UI) میشه، ذهن رو از کلیات کلیدی به جزئيات غیر ضروری منحرف می کنه.
برای رسم وایرفریم می تونیم از قلم و مدل های چاپی استفاده کنیم. از نرم افزار Balsamiq هم میتونیم به عنوان یه نرم افزار کاربردی نام ببریم. اما من پیشنهاد می کنم وایرفریم دستی بکشیم و به وسیله اپلیکیشن Marvel تصاویر رو به هم مرتبط کنیم.
ماکاپ (Mockup)
همون وایرفریم که بهش رابط کاربری یا UI دادیم. در ماکاپ جزئیات بیشتری به طرح اضافه میشه ولی خبری از ارائه عملکرد محصول نیست. در این مرحله رنگ، فونت، سایه ها و… توسط طراح آماده میشه. Sketch, PhotoShop, Illustrator و … از ابزارهای پیاده سازی ماکاپ هستند.
پروتوتایپ (Prototype)
شبیهترین نمونه به محصول نهایی مورد انتظار که تمامی فرآیندها و جزئیات رو داخل خودش جا داده. البته مانند یک محصول واقعی کاربردی نیست اما راه معقول و کم هزینهای برای فهمیدن نظرات ذینفعان و بازخورد آنهاست. Keynote, Marvel, InVision و … از ابزار های ساخت پروتوتایپ میباشند.
مدیریت پروژه و تسک
ابزارهای مناسب مدیریت وظایف یکی از مهمترین ابزارهای مدیریت محصول هستند. این بعد مدیریت محصول یعنی مدیریت تسکها آنقدر مهم است که بعضی به صورت ضمنی، مدیریت محصول رو همان مدیریت پروژه میدانند. مدیریت پروژه بنا به نوع محصول، صنعت، کارکنان و… نحوه مدیریت پروژه تفاوت میکنه. شاید تا حالا اصطلاح هرم مدیریت پروژه رو شنیده باشید. در بالاترین سطح مدیریت پروژه استانداردها، در میانه هرم متدولوژی،و در کف هرم ابزارها قرار دارند .در این قسمت بر روی سطح پائین و میانی هرم، تمرکز می کنیم.
متدولوژی آبشاری
انجام پروژه به صورت فرآیندهای مرتبط و به هم پیوسته که آغاز هر فرآیند پس از پایان مرحله قبلی باشه. پروژه از ابتدا قابل پیشبینی و محصول نهایی تفاوتی با محصول طراحی شده ابتدایی نداره.
متدولوژی چابک
تقسیم پروژه به قسمتهای کوچکتر و انجام قسمتها در دورههای زمانی کوتاه (اسپرینت). در این روش پیچیدگیهای پروژه کمتر است و به بهبود مستمر تیم و محصول توجه ویژهای میشه.
با توجه به تغییر پذیری بازار، سهولت تغییر محصول، تست محصول، رقابت بالا، لزوم بازارگرا بودن محصول و… متدولوژی چابک برای توسعه محصولات نرم افزاری توصیه میشه.
متدولوژی هایبرید
ترکیبی از متدولوژیهای چابک و آبشاری که در مقالهای جداگانه توضیح خواهیم داد که چرا هایبرید در کسب و کارهای پلتفرمی متدولوژی غالب میباشد.
اما دونستن متدولوژی چابک که برامون نون و آب نمیشه. در حقیقت چابک یه فلسفه است و فریم ورک ها (چهارچوب) روش پیادهسازی اون فلسفه هستند که الان میخواهیم در موردش صحبت کنیم.
فریم ورک اسکرام
اسکرام (Scrum) معروفترین و پرکاربردترین فریم ورک در ایران است. البته فریم ورکهای دیگهای هم مثل کانبان (Kanban)، ایکس پی، Crystal و… استفاده میشن که از پرداختن به اینها صرف نظر میکنیم.
در شکل زیر فرآیند محصول رو در فریم ورک اسکرام ملاحظه می کنیم:
اسکرام به عنوان یکی از ابزارهای مدیریت محصول فریم ورکی مفید برای توسعه نرم افزار به خصوص برای تیمهای کوچک است. مالک محصول (Product Owner) و اسکرام مستر (Scrum Master) دو نقش کلیدی در پیادهسازی اسکرام بازی میکنند. مدیر محصول نیازمندیها، استراتژی، بایدها و نبایدها و… از مدیران یا ذینفعان دریافت میکنه و لیستی از یوزر استوریها (User Stories) میسازه. یوزر استوری توصیف عملیاتی است که قرار است محصول شامل اون بشه. یعنی کل عملیات مورد نظر رو به قسمتهای کوچکتری به اسم یوزر استوری تقسیم میکنیم.
مثلا در پروژه اپلیکیشن موبایل میخواهیم «صفحه ورود» رو اضافه کنیم. یوزر استوری به صورت «کاربر بتواند وارد شود» است. به خاطر راحتی برنامهریزی، یوزر استوریها رو به تسک های کوچکتر تقسیم میکنیم. «ورود کاربر»، «ورود از طریق گوگل»، «فراموشی رمز» و… به عنوان تسک برای یوزر استوری بالا قابل تعریف است.
تسک ها در قالب یک لیست (بک لاگ Back Log)، برنامهریزی و اولویتبندی میشوند. زمان توسعه نرمافزار رو به قسمتهای کوچکتر که به اون اسپرینت گفته میشه تقسیمبندی میکنیم. جلسهای به نام برنامهریزی اسپرینت (Sprint Planning) در ابتدا هر اسپرینت برگزار میشه. خروجی جلسه برنامهریزی اسپرینت، لیستی از تسکهاست که در اسپرینت پیش رو باید انجام بشه. هر روز صبح اطلاعاتمون از پروژه رو با اشتراک گذاشتن اطلاعات مثل تسک انجام شده، تسک درحال اجرا، مشکلها، نیازمندیها و… به روز میکنیم. این جلسه روزانه با مدیریت اسکرام مستر و در زمان کوتاه (۱۵ دقیقه) برگزار میشه. اسکرام مستر نقش رهبری رو بازی میکنه که سعی میکنه فرآیند پیادهسازی اسکرام رو تسهیل کنه. دو جلسه در انتها هر اسپرینت برگزار میشه اولی جلسه بازبینی اسپرینت که بیشتر به محصول، تسکها و نیازمندی ذینفعان توجه میشه. دومی جلسه رترو نامیده شده که بیشتر نگاه درون تیمی و هماهنگ محوری داره.
اما ابزار مدیریت تسک
در این قسمت محصولات مختلفی جزو ابزارهای مدیریت محصول هستند که دستهبندیهای فراوانی میشه انجام داد ولی ابتدا نمونه فیزیکی برد تسکها رو درست میکنیم. میتونیم با ساخت یک برد و به وسیله چند کاغذ رنگی، یک تابلو مدیریت تسک درست کنیم.
بردهای نرمافزاری زیادی برای مدیریت تسک با امکانات خیلی زیاد وجود دارن. ترللو، آسانا، جیرا و… از جمله این بردها هستن. از نظر کاربرد و راحتی، ترللو یکی از بهترینهاست ولی اگر به دنبال برد حرفه ای تر با امکانات بیشتر هستید، جیرا رو بهتون توصیه میکنیم.
اما مدیر محصول در کجای فرآیند اسکرام فعالیت میکند؟
مدیریت محصول نقشی نیست که توسط متدولوژی چابک و اسکرام تعریف شده باشد. فارغ از متدولوژی و فریم ورک مدیر محصول فعالیت میکنه. از اونجایی که همه چیز محصول به مدیر محصول مربوط است پس فرآیند توسعه محصول نیز در کار مدیر محصول تغییر ایجاد میکنه. اگر مدیر محصولی با متدولوژی چابک هستیم پس باید استراتژی های کوتاه مدت و منعطفی در توسعه محصول در نظر بگیریم و بازخوردهای ذینفعان رو به بهترین شکل در تغییرات آتی اعمال کنیم.
جمع بندی
سعی کردیم خیلی ساده به ابزارهای مورد نیاز برای مدیریت محصول اشاره کنیم. پس میتونیم نتیجه بگیریم که توی جعبه ابزار مدیریت محصول حداقل باید ابزاری برای RoadMap/ نقشه راه و استراتژی، تجزیه و تحلیل اطلاعات، طراحی محصول و مدیریت پروژه وجود داشته باشند. البته وجود ابزاری برای تحقیق/نظر سنجی و تست محصول باعث بهبود شرایط محصول میشه. ابزارهایی مثل Excel جزء جدائی ناپذیر از نیازهای هر مدیری است که دیگه از گفتنش صرف نظر کردیم. امیدوارم از این مقاله استفاده کرده باشید و سعی می کنیم مطالب گفته نشده رو هم کم کم اضافه کنیم. لطفاً نظرات و سوالهای خودتون رو همین جا با ما به اشتراک بگذارید.
توضیحات کامل و مفیدی بود اما کاش میشد لینک و منبعی برای یادگیری این تخصص ازابتدا به صورت مقدماتی دراختیار قرار میدادین و یا شرح جزئیات یادگیری و شروع به کار به عنوان یک مدیر محصول راهم اضافه کنید.
با تشکر
عالی بود و متشکر اگه اختصاصی راجع به نرم افزارا صحبت بشه عالی تر هم میشه ممنون و سپاس