پرش به محتوا

نقش مدیر محصول و ارزیابی میزان هوش خود در مدیریت محصول

انتخاب نقش مدیر محصول می‌تواند با فرود آمدن با یک چتر به یک سرزمین ناشناخته مقایسه شود. هر فرد در یک نقطه متفاوت از زمین قرار می‌گیرد. همانند هر فرود ناشناخته‌ای شما باید به سرعت جای خود را در محیط جدید بشناسید. هنگامی‌که شروع به جهت‌یابی می‌کنید، ممکن است بترسید و در این قلمرو ناشناخته گم شوید.

اگر تمام انتظاراتی که از شما می‌رود را پاسخ ندهید، بر اساس خواسته‌های فوری دیگران و نبود چارچوب مناسب برای آنچه از شما خواسته می‌شود، هدایت خواهید شد و اگر شما دانش کافی در رابطه با این زمینه نداشته باشید، سایر افراد برای شما این زمینه را ایجاد خواهند کرد.

ممکن است به سرعت احساسات خوب شما در رابطه با نقش جدید خود به‌عنوان مدیر محصول از بین رود و به حالت قبلی که کار می‌کردید برگردید. شما این کار جدید را در وهله اول پذیرفتید زیرا خودتان را به‌عنوان مدیر محصولی تصور می‌کنید که یک محصول را برای موفقیت در مطلوب­ترین بازارها مدیریت و هدایت می‌کند. اگر نتوانید به این موفقیت دست یابید، احساس ناکامی‌ خواهید کرد.

شما تنها نیستید. تحقیقات من نشان می‌دهد که درصد بالایی از مدیران محصول طی چند ماه بعد از شروع کار جدید نا امید می‌شوند. دلایل اصلی عبارتند از:

1-موانع سازمانی که نمی‌دانند چطوری آن­ها را از میان بردارند.

2- ناتوانی در تبیین مسیر چون استراتژی‌ها خارج از دسترس آن­ها بودند.

3- کمبود دانش در رابطه با محصول یا بازار

4- انجام کاری که خیلی پروژه محور و وظیفه محور است.

آنچه که به بار این مسئولیت اضافه می‌کند، میزان دانش است که رؤسا انتظارات زیادی از آن­ دارند. در بعضی مواقع، آن­ها فارغ از اینکه چه قدر زمان گذاشته‌­اند و برای دستیابی به هدف چه قدر سخت کارکرده‌­اند، در برآورده کردن این انتظارات، احساس ناتوانی می‌کنند.

این فصل، زمینه اساسی را برای شما فراهم می‌کند تا بتوانید نقش مدیر محصول، چگونگی ارزیابی «مدیریت محصول خود» و نحوه شروع یا ادامه سفر خود را به‌عنوان یک مدیر محصول حرفه‌­ای درک کنید. در این فصل به شما کمک خواهم کرد تا معاشرت خود را در شرکت یا نقش جدید خود به‌عنوان یک مدیر محصول سرعت ببخشید.

نقطه شروع شما به چندین عامل بستگی دارد. مهم‌ترین چیز این است که شما اینکه چه کسی هستید و کجا قرار دارید را شناسایی و ارزیابی کنید تا بتوانید دیدگاه خود و افرادی که با آن­ها کار خواهید کرد را کالیبره کنید. با در نظر گرفتن این موضوع، من شما را به سه شکل زیر دسته‌بندی می­کنم:

1- شما مدیر محصول جدیدی هستید که به‌عنوان کارمند جدید یا از شغل دیگری (به‌عنوان‌مثال، یک تحلیلگر بازاریابی، یک طراح با تجربه کاربر (UX)، یک مهندس یا یک سمت دیگر) به یک سازمان جدید وارد می‌شوید و از آن­جا به مدیریت محصول منتقل شده‌­اید.

2- شما در حال حاضر مدیر محصولی هستید که می­‌خواهد مهارت‌های خود را به کار ببندد.

3- شما مالک محصول، تحلیلگر کسب‌وکار یا فردی با نقش مشابه هستید و می‌خواهید مدیر محصول شوید یا مسئولیت‌های مدیر محصول را بیشتر برعهده دارید.

مهم نیست که چگونه به نقش خود رسیدید، نکته مهم این است که شما باید بتوانید مسیری که طی می‌کنید را درک کنید تا بتوانید راحت‌تر راه پیش رو را با یک استراتژی توسعه حرفه­ای هدفمند نقشه کشی کنید.

سفری که در نقش مدیر محصول در آستانه شروعش هستید

استراتژیست های کسب‌وکاری و نظامی همیشه سعی می‌کنند منظره میدان نبرد را درک کنند تا بتوانند تصویر بزرگی را دریافت کنند و رسالت خود را انجام دهند. از این راه، آنها می‌توانند اهداف و نقاط عطف خود را تعیین کنند. آنها از نقشه نبرد خود به عنوان راهی برای تعیین موقعیت استراتژیک برای منابع خود و استقرار آنها برای ادعای پیروزی استفاده می‌کنند.

در ابتدای این فصل، از استعاره ای استفاده کردم که مدیران محصول در فضای باز سازمان خودشان چتر می زنند. اگر در آن زمینه فرود بیایید و از همه طرف مورد هجوم قرار بگیرید (جلسات، استند-آپ[1] ها، موارد اقدام[2] یا ایمیلهای بی پایان)، ممکن است بدون آنکه حتی بدانید، اسیر نیازهای دیگران در سازمان خود شوید، بدیهی است که این وضعیت نامطلوب و غیر مولد است. شما باید از مؤلفه هایی که برای مدیران محصول ترفیع یافته استفاده می‌شود، آگاهی داشته باشید. من بیشتر ویژگی ها را به عنوان بخشی از یادگیری راه خود شرح داده ام و این همان جایی است که ارزیابی شخصی وارد می‌شود.

کاملاً طبیعی است که خودمان را به شیوه ای خاص درک کنیم. بااین‌حال، اگر ادراک و عقاید ما با واقعیت مطابقت نداشته باشد، چالش پیش می آید. به همین دلیل است که یک ارزیابی شخصی خوب، پایه اطلاعاتی غنی از داده‌ها را برای شما فراهم می‌کند که می‌توانید حرکت بعدی خود را ترسیم کنید و از منحنی جلوتر باشید. هنگامی‌که از ابتدا یک پرتره دقیق از خود بتوانید بکشید، موقعیتی خواهید داشت که می‌توانید از طریق پیشروی و بهبود بازی خود، تغییراتی را ایجاد کنید.

نتیجه گیری

  • همزمان با شروع یا تنظیم دقیق برنامه استراتژیک خود به عنوان مدیر محصول، مهم است که با درک دیگران درباره ی نقش مدیرمحصول، فرهنگ غالب و سایر ابعاد نحوه عملکرد شرکت خود آشنا شوید. همان‌طور که یاد خواهید گرفت، افرادی که در بخش‌های مختلف کار می‌کنند، طیف وسیعی از تجربه ها را در کار با مدیران محصول دارند. برخی مثبت هستند. برخی هم نه. مهم این است که در مورد فهم اصلی این افراد اطلاعاتی کسب کنید تا بتوانید نحوه تأثیرگذاری، تعامل و همکاری در نهایت تأثیرگذاری را دریابید.
  • ارزیابی بینش مدیریت محصول در برگیرنده قلمرو کامل خصوصیات نیست. این یک نقطه شروع است. همان‌طور که تجربه خود را عمیق تر و دیدگاه های خود را گسترده تر می‌کنید، ممکن است بخواهید لیست را با توجه به موقعیت هایی که با آن رو به رو شدید و آنچه را که در مورد آن موقعیت ها آموخته اید، توسعه دهید.
  • تجزیه‌وتحلیل SWOT نشان داده شده در این فصل، ابزاری عالی برای کمک به شما در تعیین اهداف یادگیری و توسعه است. این ایده خوبی است که هر سه ماه یکبار به آن نگاهی بیندازید و با مدیر خود مرور کنید. فایده آن برای شما این است که روی توسعه شخصی خود تمرکز می‌کنید، در مورد فرصت های جدید هوشیار می‌شوید و به رئیس خود نشان می‌دهید که در مورد حرفه و پیشرفت حرفه ای خود جدی هستید.

این بخشی از کتاب راهنمای بقای مدیر محصول بود برای خرید این کتاب از فروشگاه اقدام کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *