تلاش برای ایجاد یک کسب و کار جدید و یا یک رویکرد نوآورانه، می تواند بسیار خسته کننده باشد. در ابتدا باید بدانید که کجا میخواهید باشید، سپس در رابطه با چگونگی دستیابی به آن برنامهریزی کنید. همهی این مسائل در حالی است که قبلاً این کارها را انجام ندادهاید، از این رو میتواند بسیار دلهرهآور و آزاردهنده باشد. این فرآیند میتواند به برنامه ریزی راهبردی شما جهت دهد، به شما کمک کند که ناامید نباشید و احساس کنید که اوضاع را تحت کنترل دارید.
این مقاله به شما کمک میکند که فرآیند برنامه ریزی راهبردی برای کارآفرینان را بشناسید، یک مرور کلی بر روی هر یک از مراحل داشته باشید و با ترفندهایی برای کارآفرینان تازه کار در این زمینه آشنا شوید.
فرآیند برنامه ریزی راهبردی
در فرآیند برنامه ریزی کاربردی، کارهایی که باید در کوتاه مدت انجام شوند تا بتوان به اهداف بلندمدت رسید، تعیین میشوند.
در سطح بالا، فرآیند برنامه ریزی راهبردی دارای پنج مرحله است که هر یک سعی میکنند به یک سؤال به خصوص پاسخ دهند:
- نظارت یا ارزیابی: امروز در چه نقطهای قرار دارید؟
- جهتگیری: میخواهید از این نقطهای که اکنون قرار دارید، به کجا بروید؟
- هدفگذاری: از کجا میدانید که به سمتی که میخواهید، در حرکتید؟
- تبیین راهبرد: چگونه به آن نقطهی مطلوب خواهید رسید؟
- برنامهی عملیاتی: برای رسیدن به آن نقطه، چه کارهایی باید انجام داد؟
1- نظارت یا ارزیابی
در این مرحله، کارآفرینان باید از خود بپرسند: «من در کدام نقطه قرار دارم؟»
این مرحله، بر ارزیابی وضعیت فعلی کسب و کار و یا دیدگاه مبتکرانهی مورد نظر تمرکز دارد و میخواهد تعیین کند کدام کار نتیجهبخش است (یا نیست).
اگر میخواهید یک سرمایهگذاری یا کسب و کار جدید را شروع کنید، در این مرحله باید در رابطه با دیدگاه خود برنامهریزی کنید. چه مشکلات بزرگی وجود دارند که میخواهید آنها را حل کنید؟ چه منابعی برای حل آنها در اختیار دارید؟ چه بازارهای بکری وجود دارند که میخواهید به آنها دست یابید؟
از طرف دیگر، اگر میخواهید برای یک کسب و کار و یا فرصت موجود، برنامه ریزی راهبردی داشته باشید، باید بررسی کنید که روش فعلیتان نتیجهبخش است یا خیر. استفاده از ابزارهایی مانند SWOT / TOWS میتواند مفید باشد و دید خوبی در رابطه فرصتهایی که به آنها نپرداختهاید و همچنین نقاط ضعفی که باید به آنها بپردازید، فراهم آورد.
حال که در رابطه با موقعیت فعلی خود به یک درک کلی رسیدهاید، باید رابطهی آن را با جایی که میخواهید در آن باشید، به دست آورید. اکنون میتوانید جهتگیری خود را تبیین نمایید.
2- جهتگیری
در این مرحله، کارآفرینان باید از خود بپرسند: «میخواهم از این نقطهای که اکنون قرار دارم، به کجا بروم؟» تمرکز این مرحله بر روی تعیین جهتگیری و مأموریت کلی کسب و کار کوچک و یا دیدگاه مبتکرانهی مورد نظر است.
اگر میخواهید یک سرمایهگذاری یا کسب و کار جدید را شروع کنید، اینجا جایی است که باید مأموریت خود را تعیین کنید. هدف کلی شما کدام است؟ اولیت اصلی که باید به آن دست یابید، کدام است؟ آیا باید محدودهی فعالیتهای خود را محدود سازید تا اطمینان یابید که به جای انجام بیکیفیت ده کار، یک کار را به درستی انجام میدهید؟ اینجا جایی است که آن را خواهید یافت.
اگر در حال کار بر روی یک تجارت یا فرصت موجود هستید، از یافتههای خود در مرحلهی ارزیابی استفاده کنید تا ببینید آیا نیاز است که یک تغییر در جهتگیریها انجام دهید یا خیر. به طور دقیق در کجا قرار دارید. برای دستیابی به اهداف سطح بالا و یا اولویتهایی که منجر به موفقیت میشوند، باید به کدام نقاط ضعف غلبه نمود. آیا باید بازار هدف را تغییر دارد یا روش برخورد با ذینفعان را عوض کرد؟
حال که ایدهای با جهتگیری سطح بالا (در راستای مطلوب خود) دارید، وقت دستیابی به اهداف خاصی است که در مسیر جهتگیری مطلوب قرار دارند.
3 – هدفگذاری
در این مرحله، کارآفرینان و صاحبان دیدگاه باید از خود بپرسند: «برای دستیابی به جهتگیری مورد نظر، به چه چیزهایی نیاز دارم؟» اینجا نقطهای است که دیدگاه شما به واقعیت تبدیل میشود. برای دستیابی به دیدگاه مورد نظر خود در بلند مدت، چه اهداف گسستهای را باید در کوتاه مدت و میان مدت، دنبال کنید.
صرف نظر از اینکه در حال حاضر، بر روی یک کسب و کار و ایدهی جدید کار میکنید یا خیر، اینجا نقطهای است که در آن، شروع به شناسایی نقاط عطف و یا اهداف قابل دستیابی که برای رسیدن به هدف مورد نظر، باید به آنها برسید، خواهید کرد. کدام دستاوردهای کوچک به شما نشان میدهند که در مسیر موفقیت قرار دارید؟ مهمترین چیزی که باید در ابتدا به آن دست یابید، کدام است؟ این کار به شما کمک میکند تا آنچه برای دستیابی به آن اهداف احتیاج دارید را شناسایی نمایید.
اهداف باید SMART باشند (خاص، قابل اندازهگیری، قابل دستیابی، مربوط و به موقع) باشند و نباید برای دوازده ماه آینده، بیش از 4 تا 6 هدف بزرگ در نظر گرفت تا بتوان بر روی همهی آنها، به اندازهی کافی تمرکز نمود. ممکن است بخواهید بسته به نوع دید خلاقانهای که روی آن کار میکنید، اهداف خود پشت سر هم ردیف کنید. در چنین وضعیتی، در هر زمان تنها بر روی یک هدف متمرکز خواهید بود.
حال که اهداف خود را مشخص کردهاید، آمادهی تبیین راهبردهای دستیابی به آنها هستید.
4- تبیین راهبرد
در این مرحله، کارآفرینان و صاحبان دیدگاه باید از خود بپرسند: «چگونه به آن نقطهی مطلوب خواهم رسید؟» اینجا نقطهای است که دیگر در رابطه با «چه» باید کرد برنامه ریزی نمیشود، بلکه باید در رابطه با «چگونگی» انجام آن اندیشید.
ممکن است این موضوع که «یکی از مراحل فرآیند برنامه ریزی راهبردی ، به طور خاص بر روی ایجاد راهبردها متمرکز است»، موجب سردرگمی برخی از افراد گردد. دلیل این امر آن است که شما باید هم راهبرد را به خوبی تدوین نمایید و هم به خوبی به آن عمل کنید. برای انجام این کار، میتوانید در مرحلهی تدوین راهبرد، آنچه من آن را «راهبردهای تاکتیکی» میخوانم بر روی دیدگاه مبتکرانهی خود پیاده نمایید.
راهبردهایتان باید به شما کمک کنند تا بهترین مسیر عملی را برای دستیابی به اهدافی که در مرحلهی هدفگذاری تعیین نمودهاید، شناسایی کنید. یكی از سادهترین راهها برای انجام این كار، شناسایی زمینههای راهبردی مخصوص به هر هدف است. به این ترتیب، میتوانید تمرکز خود را محدود به مسیرهایی کنید که احتمال دارد شما را به موفقیت برسانند.
حال که راهبردهای خود را تبیین نمودهاید، آمادهی برنامهریزی برای مراحل بعدی و دنبال کردن آنها هستید.
5- برنامهی عملیاتی
در این مرحله، کارآفرینان و صاحبان دیدگاه باید از خود بپرسند: «برای رسیدن به نقطهی مطلوب، چه کارهایی باید انجام دهم؟» در این مرحله، کارهای خاصی که باید برای رسیدن به اهداف خود انجام دهید را مشخص میکنید.
برای این کار، باید بر اساس راهبردهای تبیینشده، یک برنامهی عملیاتی تدوین کنید. برای دستیابی به هر هدف یک راهبرد تبیین نمودیم و اکنون وظایف و کارهایی که باید در راستای هر راهبرد انجام شوند را تعیین مینمایید.
در اینجا به شما تبریک میگویم، زیرا فرآیند برنامه ریزی راهبردی خود را به پایان رساندهاید! اما قبل از آنکه خیالتان خیلی راحت شود، به یاد داشته باشید که در حین دنبال کردن برنامهی عملیاتی خود، باید مرتباً فرآیند پیشرفت را مورد بررسی قرار دهید و ببینید چه کاری میتوان برای رسیدن به نقطهی مطلوب انجام داد و تمام این چرخه از نو آغاز میشود!
ترفندهایی برای دنبال کردن فرآیند برنامه ریزی راهبردی
– اجازه ندهید که برنامه ریزی راهبردیتان، خیلی زود به برنامهریزی تاکتیکی تبدیل شود: گرچه این کار میتواند خیلی وسوسهبرانگیز به نظر برسد، اما خیلی زود بر سر برنامهریزی عملیاتی نروید. قبل از شروع برنامهریزی، اطمینان حاصل کنید که میدانید به کجا میخواهید برسید!
– محدودهی خود را مدیریت کنید: اگر مانند غالب افراد خلاق باشید، حتماً دیدگاههای زیادی دارید. دامنهی جهتگیریها و اهداف اولیهی خود را محدود سازید و تنها به مواردی بپردازید که در اولویت اول قرار دارند. از این طریق، تنها بر روی موارد مهم تمرکز خواهید کرد و شانس بسیار خوبی برای دستیابی به آنها خواهید داشت!– فراموش نکنید که برنامه ریزی راهبردی شما قابل دستیابی باشد: فراموش نکنید که یکی از ویژگیهای هدفگذاری هوشمندانه، «قابلیت دسترسی» بود. مهم است که برنامه ریزی راهبردی شما واقعبینانه باشد، در غیر این صورت کارهایتان بیش از حد توانتان خواهند بود و در نهایت تسلیم میشوید.
نویسنده: Lindsay Phillips
منبع: وبسایت startsomethingawesome